نویسنده: مصطفی محمد طحان
مترجم: محمد یوسف ارباب
از نعمان بن بشیر (رض) روایت شده است: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: «حلال آشکار است و حرام آشکار است و در میان این دو اموری شبهه ناک است که بسیاری از مردم آنها را نمیدانند. هر کس از شبهات پرهیز کند دین و آبروی خود را حفظ کرده است و هر کس در شبهات افتد در حرام افتاده است. (این) مانند چوپانی است که (گوسفندان خود را در) اطراف منطقهی ممنوعه میچراند و هر آن ممکن است که گوسفندان وارد آن منطقه شوند. بدانید که هر پادشاهی منطقهی ممنوعه (خطوط قرمز) دارد و بدانید که منطقهی ممنوعه (خطوط قرمز) خداوند اموری هستند که آنها را حرام کرده است. بدانید که در بدن پاره گوشتی است که اگر آن اصلاح پذیرد همهی بدن اصلاح میشود و اگر آن فاسد شود همهی بدن فاسد میشود و آن قلب است.»
دانشمندان اسلام این حدیث را از جملهی چهار حدیث اساسی میدانند که تمام دستورات دینی به آنها باز میگردد و سه حدیث دیگر عبارتند از: «إنما الأعمال بالنیات»، «إزهد فی الدنیا یحبک الله» و حدیث «من حسن إسلام المرء ترکه ما لا یعنیه.»
این حدیث بر مسلمان واجب میسازد تا به اشیای حلالی که خداوند در کتاب خود و در دستوراتش حلال کرده است روی آورد و از حرام _ آنچه که خداوند در قرآن و پیامبر در سنت حرام کرده است- دوری کند. رسول خدا (ص) میفرماید: «حلال آن چیزی است که خداوند در کتابش آن را حلال کرده است و حرام آن چیزی است که خداوند در کتابش آن را حرام کرده است.»
رسول خدا (ص) برای ما بیان میکند که در میان حلال آشکار و حرام آشکار اموری است که حلال و حرام بودن آن ها برای بسیاری از مردم آشکار نیست. پس هر کس از آن ها دوری کند دین و آبروی خود را حفظ کرده است.
دعوتگر موفق از شبهات هر چند کوچک به دو دلیل زیر پرهیز میکند:
نخست: برای آنکه پرهیزکار شود، زیرا رسول خدا (ص) فرمود: «انسان به درجهی پرهیزکاری نمیرسد تا زمانی که آنچه را ایرادی ندارد به خاطر ترس از آنچه ایراد دارد رها نسازد.»
دوم: خود را الگوی مردم سازد ... در آن رویداد که شبی پیامبر همسر خود را از مسجد به خانه میبرد و چند تنی او را دیدند، به آنان گفت: بایستید. سپس گفت: این همسرم صفیه دختر حیّی است. این کار را به این سبب کرد تا از هر گونه شبه جلوگیری کند.
عمر (رض) وقتی مسلمانان را فرمانی میداد نخست نزد خانوادهی خود میرفت و آنان را از انجام خلاف آن میترساند؛ زیرا همهی مسلمانان به خانوادهی عمر (رض) نگاه میکردند.
پس دعوتگرانی که مسئول دعوت دیگران هستند باید این مسئولیت را احساس کنند و از خود به خوبی مراقبت کنند؛ زیرا بسیاری از مردم آنان را زیر نظر دارند.
از جمله شبهاتی که باید از آن ها دوری گزید
سیگار کشیدن؛ اگر چه برخی به حلال بودن آن معتقد هستند؛ اما بعضی دیگر آن را حرام میدانند. به هر حال سیگار از قضایای شبهه ناک است که ارتکاب آن شایستهی دعوتگران نیست.
رفت و آمد به اماکن لهو و سرگرمی، این مکان ها نیز از اماکن شبهه ناک است که شایسته است از آن دوری شود.
سرگرم شدن بسیاری به بازی فوتبال یا چیزی مانند آن، زندگی بشری از مجموعه اوقات شب و روز او پدید میآید و از بین بردن آن با بازی جایز نیست. این درست است که تن تو بر تو حقی دارد و ایرادی ندارد که وقتی را برای تمرین ورزش و نرمش اختصاص بدهی، اما به اندازهی لازم نه بیشتر.
خواندن مجلات مبتذل که باعث ضعف عقل، قلب و نیروی بدن میشود.
همراهی با دوستان فاسد و کج رو؛ کسانی که سبب بی آبرویی میشوند و آثار همراهی آن ها در روان آدمی باقی میماند.
خوراکی که مواد اولیهی پخت آن شبهه ناک است.
و سایر مواردی که مسلمان دعوتگر پارسا آن ها را با احساس راستین و قلب پاک خود تشخیص میدهد.
رسول خدا (ص)، آن مربی نخست، ما را چنین میآموزد: «رها کن آنچه تو را به تردید وا میدارد و برو به سوی آنچه تو را به شک نمیاندازد.»
همچنین میفرماید: «کسی که کار خود را با شک و تردید درهم میآمیزد به زودی به حرام محض نیز در میافتد.»
فقط در اجتناب از این امور است که مسلمان دعوتگر غیبت را از خود دور و دین و آبروی خود را حفظ میکند و فقط در این حال است که پاکدامن و نیکو رفتار باقی میماند و مردم با پیروی از او شادمان میشوند. منظور حدیث افرادی نیستند که بر خود سخت میگیرند و حلال را رها میکنند و ادعا میکنند که این زهد است. زهد حقیقی پیروی از قانون خداست نه بیشتر و نه کمتر. رسول خدا (ص) فرمود: «ملتهای پیش از شما به سبب سختگیری هلاک شدند. بر خود سخت گرفتند و خداوند نیز بر آنان سخت گرفت.پس بقایا و آثارشان را در دیرها و صومعه ها مشاهده میکنید. خدا را عبادت کنید و چیزی را شریک او نسازید. حج بگزارید و عمره کنید و استقامت پیشه کنید تا مستقیم و پا بر جا شوید.» خداوند متعال میفرماید: « ای مؤمنان! چیزهای پاکیزهای را که خداوند برای شما حلال کرده است بر خود حرام مکنید، و (از حلال به حرام) تجاوز ننمائید (و از حدود مقرّرات الهی تخطّی مکنید) زیرا که خداوند متجاوزان را دوست نمیدارد.»[1]
منظور از این سخن: کسی که به شبهات مشغول شد در حرام میافتد ... یعنی کسی که در انجام سنتها سهل انگاری میکند، فرایض را ترک خواهد کرد و کسی که در امر مکروه سهل انگاری کند، مرتکب حرام خواهد شد و کسی که در شبهات استمرار ورزد در حرام خواهد افتاد. رسول خدا (ص) برای توضیح این قضیه مثالی میزند: «چوپانی که گوسفندان خود را اطراف یا نزد یک منطقه ممنوعه میچراند هر آن احتمال دارد که گوسفندان وارد منطقهی ممنوعه شوند.» در این جایگاه رسول خدا (ص) از قلب انسان یاد میکند که پاره گوشتی است که صلاح و فساد جسم به آن بستگی دارد.
قلب است که بر اعضای بدن حکومت میکند. وقتی قلب با محبت و ترس خداوند اصلاح پذیرفت، تمام حرکات اعضا نیز اصلاح میپذیرد و از حرام اجتناب و از شبهات دوری میگزیند. رسول خدا (ص) در دعایش میفرماید: «پروردگارا، من از تو قلبی سلیم خواستارم.»
انس از رسول خدا (ص) روایت میکند که فرمود: «ایمان انسان پا بر جا و مستقیم نمیشود تا زمانی که قلب او مستقیم و پا بر جا شود.»[2]
قلب زمانی اصلاح میپذیرد که در آن معرفت، شناخت، عظمت، جلال، شکوه، محبت، ترس، بزرگی، امیدواری و توکل به او در قلب جای گیرد. این حقیقت توحید و معنای لا اله الا الله است. لیث به نقل از مجاهد در تفسیر آیهی «و لا تشرکوا به شیئاً» میگوید: یعنی «جز من کسی را دوست نگیرید.» در صحیح حاکم از عایشه به نقل از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود: شرک پنهانتر از گذر مورچهای سیاه بر صخرهای صاف در شب تاریک است. پایینترین درجهی آن دوست داشتن ستم و ناگوار آمدن عدالت است و دین جز دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا چیز دیگری نیست دوستی و چیز دیگری نیست. خداوند متعال میفرماید: «بگو (ای پیامبر) اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید خداوند نیز شما را دوست میدارد.»[3]
چون قلب فاسد شود، هواها و دوستی شهوات بر آن چیره میشود، حرکت اعضای آن فاسد میگردد و مرتکب حرام میشود و در شبهات میافتد (پناه بر خدا). بزرگترین چیزی که سبب اصلاح قلب میشود دانشی است که شناخت خدا و صفات او، نظارت و مراقبت او در هر حال بیم و امید از او، ایجاد رغبت و میل و بیم و امید نسبت به خوبی ها و بدی ها که نزد او هست و اعتماد کردن بر او در تمام امور مهم را پدید آورد.
بزرگترین چیزی که قلب را فاسد میکند نادانی و جهالتی است که سبب اعتقاد فاسد و جرأت بر انجام کارهای حرام و گناهانی چون خود بزرگ بینی، تکبر، حسد، ریا و سوء ظن به خداوند و به بندگانش و حقیر شمردن نعمت او سست گرفتن فرمانهای خداوندی بشود.
منابع
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - مائده، 87
[2] - مسند احمد.
[3] - حنبلی، ابن رجب، جامع العلوم و الحکم، ص 164.
نظرات